جدول جو
جدول جو

معنی تجره رود - جستجوی لغت در جدول جو

تجره رود
(تَ رِ)
دهی جزء دهستان تیرچایی بخش ترکمان شهرستان میانه است که در بیست و پنج هزارگزی شمال خاوری بخش ترکمان و دوازده هزارگزی شوسۀ میانه به تبریز قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 210 تن سکنه دارد. آب آن از رود النجارق و محصول آنجا غلات و نخود سیاه و بزرگ و شغل اهالی زراعت و گله داری است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیره روز
تصویر تیره روز
تیره روزگار، سیه روزگار، سیه روز، بدبخت
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رِ)
دود سیاه و تیره و ظلمانی:
برانگیخت از بام دژ تیره دود
دلیری به سالار لشکر نمود.
فردوسی.
کزان بر نخستین تو خواهی درود
وز آتش نیابی مگر تیره دود.
فردوسی.
نیامد ز گفتار من هیچ سود
ندیدم ز آتش بجز تیره دود.
فردوسی.
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
تیره رخ. تیره چهر. سیه روی. تیره روی:
زحل نحس و تیره روی نگر
کز بر مشتریش مستقر است.
خاقانی.
ز خورشید تا سایه موئی بود
که این روشن، آن تیره روئی بود.
نظامی.
رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(تُ)
رودی است در مازندران و ظاهراً دیهی هم بوده است بهمین نام در حوالی رامسر و آخوند محله کنونی. چه رابینو پس از ذکر نام رودخانه های مازندران (ص 6) بشرح سفر خویش می پردازد و آرد: ده دریا پشته داری سی خانه و یک مسجد... است بعداز عبور از ترک رود از میان آخوند محله که... داشت گذشتیم. (ص 18) و در 106 در ذکر نام دیهای تنکابن (بخش e) سختسر از ترک رود بمانند دیه یاد میکند از این روی ممکن است نام رود خانه یاد شده و دیه مذکور بسبب مجاورت یکی شده باشد
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ)
نام رودیست در خاک فیروزکوه بدین توضیح که سه رود کوچک که یکی از تنگۀ واشی خارج می شود و از چمن فیروزکوه می گذرد با رود دیگری که از چمن گورسفید می آید و همین نام دارد و رود دیگری که از چمن شورستان کنگرخانی می آید بهم می پیوندد و به سوی مغرب جاری می شود و سپس به رود دلیچای متصل می گردد و دجله رود را تشکیل می دهد و وارد خاک خوار می گردد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 351)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
رودی است که از میان ولایت نیشابور میگذرد و آبهای جبال طرفین نیشابور بدو پیوندد و مجموع ولایات نیشابور بدان زراعت میکنند. (از نزهه القلوب ج 3 صص 226- 227)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ رو)
حومه ولایت ایراهستان از کورۀ اردشیرخوره است. (نزهه القلوب چ لیدن ص 125)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
از جبال حدود غور برمیخیزد، بر ولایت بسیار میگذرد و آن را سقی کرده فاضلش در بحیرۀ زره بحدود سیستان میریزد و طولش معلوم نیست که چند فرسنگ است. (از نزهه القلوب حمدالله مستوفی چ لیدن ص 218)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیره روز
تصویر تیره روز
سیاه روز بدبخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیره روز
تصویر تیره روز
بدبخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلخه رود
تصویر تلخه رود
آجی چای
فرهنگ واژه فارسی سره
بداقبال، بدروزگار، سیه روز، شوربخت، مفلوک
متضاد: خوش اقبال، خوش بخت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
الظّلام على
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
Grimness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
gravité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
ciężkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
ভার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
тяжесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
Schwere
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
важкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
شدت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
ağırlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
uzito
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
严重
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
무게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
重さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
מִשְׁקַל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
गंभीरता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
น้ำหนัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
zwaarte
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
gravedad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
gravità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
gravidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تیره روی
تصویر تیره روی
berat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی